حقوق زنان در جامعه امروز ایران بدون هیچگونه ارزشی و توام با بی عدالتی همراه است. رژیم اسلامی ایران از حضور فعال زن در جامعه ممانعت به عمل می آورد و همواره با اعمال سرکوب و رواج خشونت بر علیه زنان جامعه، سعی میکند که حضور زن را در جامعه کمرنگ کرده و آنها را مجبور به خانه نشینی کند. سیاست اجباری رژیم تا به امروز نه تنها از حضور زن در جامعه جلوگیری نکرده، بلکه زنان جامعه ایران پا فراتر نهانده و با حضور بدون حجاب در خیابان ها و ورزشگاه ها و از همه مهم تر فعالیتشان در عرصه دفاع از حقوق بشر وحق آزادی زن در جامعه، هم در شبکه های اجتماعی و هم به صورت اعتراض نمادین در خیابان ها، ورزشگاه ها و دانشگاه ها، صدای اعتراض آنها را به گوش سران حکومتی و جهانیان رسانیده است. زنان جامعه ایران از هر فرصتی برای برخورداری از حقوق اولیه خود که همان آزادی واستقلال است، استفاده میکنند. رقص، دوچرخه سواری، رانندگی، تحصیلات عالیه در سطح دکترا و حضور در بازار کار.
در ایران زنان فعال مدنی و مدافعان حقوق بشر به تكرار مورد تعرض و خشــونت های بسیار از ســوی مأمــوران امنیتی قرار گرفته اند و مقامــات در مورد این وقایع حتی تحقیــق نكرده اند چه برســد به این كه پلیس و ســایر مأمورانی را كه مرتكب این حملات شــده اند، مورد تنبیه قرار دهند یا به دســت عدالت بســپارند، یا مأمورانــی را كه مورد تحقیق قرار گرفته اند، تبرئه كرده اند. مقامات ایران هم چنین از تحقیق كافی درباره سایر اتهامات مربوط به نقض حقوق بشر، مانند محدود كردن آزادی، شکنجه های روحی و جسمی در زندان ها، دســتگیری های خودســرانه و بدرفتاری با بازداشت شدگان، كوتاهی میکنند.
امروزه چیزی که نمایان است سرکوب زنان توسط رژیم ایران و خفه کردن صدای آنان است. صدا و اعتراضی که هر بار توسط زنان جامعه شنیده میشود، ترس به جان سران حکومت می اندازد. از نمونه های بارز این ترس، زندانی کردن زنان مدافع حقوق بشر است. زنانی همچون “نسرین ستوده” وکیل دادگستری که در پی حمایت از دختران بی حجاب در خیابان های تهران دستگیر و هم اکنون در زندان اوین تحمل حبس میکند و یا شیرزنی همچون “نرگس محمدی” که با حکم سنگین حبس روبه رو و از دیدار با فرزندان خردسالش محروم شده و با فشارهای عصبی که از دوران بازجویی به او تحمیل شده و بیماری هایی که در زندان به آن مبتلا شده، تحمل حبس میکند.
اما در این میان یکی از دردناک ترین حادثه ای که اخیرا در ایران رقم خورد، مرگ تلخ دختری تحصیلکرده و جوان به نام “مریم فرجی” بود. مریم زمستان 2018 و همزمان با ناآرامی ها و اعتراضهای مردمی که در سراسر ایران رخ داد، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مدت ده روز در بند وزارت اطلاعات رژیم محبوس بود و مورد توهین و بدرفتاری بازجویان حکومتی قرار گرفته بود. او در دادگاه به سه سال حبس و دو سال ممنوع الخروجی از کشور محکوم شد. مریم در دادگاه گفته بود که”من طرفدار حقوق بشر هستم، از حقوق کارگران و کودکان دفاع میکنم. پدرم کارگر است و نمیتوانم بی تفاوت باشم.”
بعد از مدتی، مریم که با قید وثیقه آزاد شده بود، روزی از خانه خارج شد و دیگر برنگشت. خانواده او به هر اداره و زندانی سر زدند و هیچ اثری از فرزندشان نیافتند و اکنون جسد نیمه سوخته او را یافته اند و حکومتی ها از خانواده تعهد گرفته اند که موضوع را رسانه ای نکنند. مریم دختری که خانواده اش او را ستون و یاری رسان خانواده هفت نفره شان می دانستند، یک ورزشکار حرفه ای و کارشناس ارشد مدیریت بین الملل بود که به عنوان مدیر مالی یک شرکت کار میکرد.
برای مردم ایران و همه روشن است که حکومت اسلامی دست به این جنایت زده و این بخشی از سناریویی است که حکومت و اتاق فکر وزارت اطلاعات در حال انجام دادن آن هستند، آنها با بی رحمی تمام، مریم فرجی را کشتند و به عمد پیکر نیمه سوخته او را رها کردند تا از بقیه جوانان زهر چشم بگیرند. این سناریویی آشنا برای مردم ایران در طول این چهل سال حکومت اسلامی است، آنها با کشتن جوانانی که خواهان ستانیدن حقوق اولیه خود هستند سعی در ایجاد رعب و وحشب در جامعه و حکمرانی زیر سایه ظلم و زورگویی هستند. آری، اینها نمونه هایی از احکام و تعالیم اسلامی است که حکومت های اسلامی مطیع و پیشرو آن هستند. پایمال کردن موقعیت اجتماعی و ارزش و حقوق انسانی زنان از جمله این احکام ننگین اسلامی ست.